کشتی طوفانزده اقتصاد ایران در نتیجه امواج سهمگین تحریمهای یکجانبه امریکا خسارات فراوان و جبرانناپذیری دیده و از همین رو بسیاری از مردم و حتی مسؤولین بیآنکه اذعان کنند، منتظرند ببینند چهکسی سکان هدایت بزرگترین قدرت دنیای اقتصاد آزاد را بهدست خواهد گرفت. هرچند بیش از ده روز از انتخابات سرنوشتساز امریکا میگذرد و طبق اعلام رسانههای مهم این کشور، جو بایدن رئیسجمهور بعدی امریکاست؛ اما دونالد ترامپ ـ رئیسجمهور مستقر در کاخ سفید ـ و برخی طرفدارانش معتقدند پیروز اصلی انتخابات هستند و بایدن با تقلب رأی آورده است. به همین دلیل وی تلاش میکند از طریق اثبات این ادعا در محاکم ایالات متحده، نتیجه را به نفع خود تغییر دهد.
در این میان، طیفی از مخالفان جمهوری اسلامی که طرفدار ترامپ هستند، تصورشان این است که وی در دور دوم ریاستجمهوریاش با تشدید فشار بر روی ایران، یا جمهوری اسلامی را وادار به مذاکره با آمریکا میکند و یا نهایتاً موجب تغییر نظام سیاسی در ایران میشود. از سوی دیگر رقیب دموکرات ترامپ وعده داده که در صورت پیروزی و به شرط انجام تعهدات توسط ایران، به برجام بازخواهد گشت و به همین خاطر جو بایدن گزینه مطلوب این طیف از مخالفان جمهوری اسلامی نیست. با اندکی تأمل در شخصیت ترامپ احتمالاً امید این طیف از مخالفان جمهوری اسلامی چندان واقعی بهنظر نمیرسد.

دونالد جان ترامپ ۷۴ ساله را اگر پدیده سیاست بینالملل در قرن ۲۱ بنامیم احتمالاً اغراق نکردهایم؛ البته پدیده نهبهمعنای مثبت آن. او نسخه برابر اصل و آمریکایی احمدینژاد خودمان است؛ با این تفاوت که احمدینژاد رئیسجمهور ایران بود و ترامپ رئیسجمهور قدرتمندترین کشور دنیا. همانطور که احمدینژاد را که از پایگاه اصولگرایان برآمده بود، نمیشد در هیچکدام از طیفهای سیاسی ایران جای داد، ترامپ هم هرچند نامزد حزب جمهوریخواه است، اما او نه جمهوریخواه است و نه دموکرات؛ ترامپ، ترامپ است. یک تاجر غیرقابل پیشبینی که آمده قواعد دنیای سیاست را به چالش بکشد. او به راحتی از پیمانها و معاهدات بینالمللی که حتی با شرکای دیرینه اروپایی امریکا منعقد شده خارج میشود، از شعلهور کردن آتش نژادپرستی در این کشور ابایی ندارد، سردار سلیمانی را ترور و با افتخار و تحقیر به آن مباهات میکند و ... .
کسانی که با ساختار سیاسی آمریکا آشنا هستند میدانند از سال ۱۹۲۱ که شورای روابط خارجی امریکا (متشکل از بعضی سیاستمداران و نظریهپردازان قدیمی و کارکشته در حوزه دیپلماسی و نیز نمایندگانی از سازمانهای مهمی چون سیا و...) تشکیل شد، استراتژی کلان این کشور در حوزه سیاست خارجی از سوی این شورا تعیین میشود و دولتها ـ چه دموکرات و چه جمهوریخواه ـ با تاکتیکهای متفاوت، پیشبرنده آن استراتژی هستند. اما ترامپ بیتوجه به آن شورا، نه با تاکتیک جدید، که با استراتژی جدید و نامشخص آمده است. او اصولاً به مقوله شورا و مشورت باور ندارد. درست مانند احمدینژاد که به سند چشمانداز بیستساله بیتوجه بود و مسیر نامشخص خود را میرفت. ترامپ حتی در هیچکدام از رهیافتهای سهگانه تاریخی آمریکا در حوزه سیاست خارجی ـ یعنی هامیلتونیسم، جکسونیسم و ویلسونیسم ـ هم قرار نمیگیرد.
جهان با رهیافتی جدید، مبهم و بیقاعده بهنام ترامپیسم مواجه است. دقیقاً به همین خاطر است که دلخوشی مخالفان جمهوری اسلامی به منجیبودن ترامپ ممکن است نتیجهای کاملاً معکوس داشته باشد. درست است که او وعده داده ایران را به پای میز مذاکره میکشاند، اما فراموش نکنیم او تاجر ابنالوقتی است که اول به منافع خودش فکر میکند و منافع ملت ایران و حتی آمریکا برایش ارزشی ندارد. همچنین هرلحظه ممکن است تصمیم عجیب و غریبی بگیرد؛ تصمیمی که شاید به نفع ما (مردم) باشد و شاید به ضرر ما. رفتارهای عجیب و غریب و غیرقابل پیشبینی او حتی جمهوریخواه تندرویی مثل جان بولتون را هم به ستوه آورد، تا حدی که افشاگریها و حملات تند وی علیه رئیس سابقش در کتاب جنجالی «اتاقی که در آن اتفاق افتاد» باعث خشم رئیسجمهوری آمریکا شد.
فراموش نکنیم ترامپ در سال ۲۰۱۶ با شعار «آمریکا اول» به قدرت رسید، اما شعار مذکور ـ بهتعبیر غلامعلی خوشرو، نماینده اسبق ایران در سازمان ملل متحد ـ به تدریج تبدیل شد به «فقط آمریکا» و اکنون به «فقط ترامپ»! لذا اگر وی نهایتاً در انتخابات پیروز شد و با جمهوری اسلامی هم به توافق رسید تعجب نکنید؛ او ترامپ است.
(این مطلب در کانال تلگرامی راوی منتشر شده است)
محتوا عالی و پر مغز بود، کاش بیشتر بنویسید آقای دکتر،