اعلامیه استقلال امریکا؛ تداوم و تحول
۲۴۴ سال پس از تصویب اعلامیه استقلال ایالات متحده امریکا که یکی از مفاد مهم آن تأکید بر حقوق برابر انسانهاست، این کشور صحنه اعتراضهای گستردهای علیه برخی رفتارهای نژادپرستانه پلیس این کشور شده است؛ اعتراضهایی که هرچند از شدت آن کاسته و تا حد زیادی کنترل شد، اما نشان داد که معضل مهم تاریخی نژادپرستی اگرچه به لحاظ قانونی حل شده، اما در ناخودآگاه جمعی بعضی امریکاییها همچنان حضور دارد و چون آتش زیر خاکستر هرازچندگاهی زبانه میکشد. البته وضعیت امروز ایالات متحده نسبت به مسأله نژادپرستی قابل مقایسه با دوران رواج بردهداری در این کشور نیست و شرایط آنقدر بهتر شده که باراک اوبامای سیاهپوست، دو دوره رئیسجمهور امریکا میشود.
در اعتراضات اخیر به کشتهشدن جورج فلوید ـ شهروند سیاهپوست امریکایی ـ توسط یک پلیس سفیدپوست، معترضین تعداد زیادی از مجسمههای افراد مشهوری را که به بردهداری معروف بودند در شهرهای مختلف این کشور خراب کردند؛ مسألهای که واکنش شدید دونالد ترامپ را بهدنبال داشت. وی در سخنرانیاش در سالگرد اعلامیه استقلال امریکا معترضانی را که مجسمه بردهداران مشهور را تخریب میکنند متهم کرد که کارزاری بیرحمانه برای پاک کردن تاریخ ایالات متحده به راه انداختهاند.
اعلامیه استقلال امریکا که حدود سیزده سال قبل از تصویب قانون اساسی این کشور به تصویب رسید، در کنار قانون اساسی و منشور حقوق، یکی از سه سند مهم هویتی این کشور محسوب میشود. هرچند هدف اصلی تصویب اعلامیه مذکور، استقلال از امپراتوری بریتانیا بود، اما در متن آن و با هدف توجیه و حتی تقدیس استقلال، به مفاهیم بسیار مهمی اشاره شده است.
از میان مفاد مهم مطرحشده در اعلامیه استقلال امریکا، یک نکته بسیار مهم که به اتفاقات امروز این کشور نیز مربوط میشود تأکید بر «برابری انسانها» و به تبع آن احترام به حقوق اساسی آنها مانند حق حیات و آزادی است.
مهمترین تناقض طنزگونه اعلامیه که انتقادات بسیاری را نیز بهدنبال داشت این بود که سردمداران طرح و تصویب اعلامیه مذکور که در بخشی از آن بر حقوق برابر و سلبناشدنی انسانها تأکید کردهاند، خود از بردهداران بزرگ بودند؛ از جمله جرج واشنگتن اولین رئیس جمهور ایالات متحده که به پدر امریکا نیز معروف است و نیز توماس جفرسون که نویسنده اصلی اعلامیه استقلال امریکا و سومین رئیسجمهور این کشور بود. در برخی منابع آمده که جرج واشنگتن و زنش مارتا مالک حدود ۳۰۰ برده بودند. او وقتی رئیسجمهور شد به جز یک دندان مابقی دندانهایش مصنوعی بود و دندانهای مصنوعیاش را از دندانهای بردگانش ساخته بودند!
حدود هشتادسال پس از تصویب اعلامیه استقلال، آبراهام لینکلن شانزدهمین رییسجمهور امریکا بر اصول و ارزشهای والای مندرج در اعلامیه از جمله حق برابری انسانها تأکید کرد. از نظر لینکلن اگرچه مفهوم «برابری» در قانون اساسی امریکا قید نشده، اما برابر بودن همه انسانها به یکی از اصول مهم ملت تبدیل شده بود. نگاه ایدهآلیستی لینکلن مخالفانی نیز داشت که معتقد بودند تأکید بر برابر بودن انسانها در اعلامیه استقلال امریکا، صرفاً شامل سفیدپوستان میشود. هرچند در آن زمان نظر لینکلن غالب شد، اما سیر اتفاقات مهم درباره نژادپرستی در امریکا نشان میدهد که گویا آن اختلاف در تفسیر متن اعلامیه، در ناخودآگاه جمعی بعضی امریکاییها ریشه دارد؛ بهگونهای که امروز و بعد از گذشت حدود دو قرن و نیم از تصویب اعلامیه استقلال، همچنان شاهد بروز رفتارهای نژادپرستانه در این کشور هستیم.
درمجموع اعلامیه استقلال امریکا، هرچند صورت قانونی ندارد، اما روح حاکم بر آن تأثیرات مهمی بر تحولات بعد از خود داشته؛ از جمله تأثیر بر جنبش حق رأی زنان که در اواسط قرن نوزدهم در این کشور شکل گرفت و رهبران آن با الهام از حق برابری مطرحشده در اعلامیه استقلال، خواهان برابری سیاسی و اجتماعی زنان و مردان و بهویژه اعطای حق رأی به زنان شدند.
اقدام ترامپ برای سخنرانی در سالروز اعلامیه استقلال در کنار کوه راشمور و مجسمههای چهار رئیسجمهور این کشور که دوتن از آنها بردهدار بودند (واشنگتن و جفرسون) و نیز محکومکردن اقدام معترضین در تخریب مجسمههای پدران بردهدار آمریکا میتواند شرایط را در این کشور ملتهبتر کند و حتی بر پیروزی وی در انتخابات پیش رو نیز تأثیر منفی بگذارد؛ بهویژه که رقیب دموکرات وی جو بایدن، در پیام روز استقلال امریکا خواستار ریشهکنی نژادپرستی سیستماتیک در این کشور شده است. وانگهی هنوز برای گمانهزنی درباره نتیجه انتخابات امریکا زود است و ترامپ نیز نشان داده علیرغم رفتارهای عجیب و غریب و گاه غیرحرفهایش در سیاستورزی، در کسب رأی با رفتارهای پوپولیستی تواناست.
(این مطلب در کانال تلگرامی راوی منتشر شده است)