حقیقت دنیای مجازی و رؤیای محدودسازی
طرح «ساماندهی فضای مجازی» با امضای چهل تن از نمایندگان مجلس یازدهم اعلام وصول شده و منتظر بررسی در صحن علنی است.
برخی مفاد طرح مذکور که حواشی فراوانی به همراه داشته باعث شده که عدهای از این طرح با عنوان «انسداد پیامرسانهای خارجی» تعبیر کنند؛ از جمله تأیید فعالیت شبکههای اجتماعی توسط هیأتی به ریاست رئیس مرکز فضای مجازی و نمایندگان بعضی نهادها (همچون اطلاعات سپاه، سازمان تبلیغات، وزارت اطلاعات، وزارت ارشاد و...) یا جرم بودن استفاده از فیلترشکن و در نظر گرفتن مجازات حبس و جزای نقدی برای آن. فاطمه محمدبیگی یکی از نمایندگان امضاکننده این طرح نیز در اظهار نظری بدیع گفته: «مقاصد فردی که از ۱۲ شب تا ۶ صبح از اینترنت استفاده میکند، با مقاصد کاربران ۶ صبح تا ۱۲ شب متفاوت است». در مقابل حمیده زرآبادی از نمایندگان مجلس دهم در گفتوگو با اعتماد گفته: «انسداد فضای مجازی باقیمانده اعتماد عمومی را هم از بین خواهد برد».
تکنولوژی ماهیتی پویا و سدشکنانه دارد و چیزی بهنام «محدودیت» را نمیپذیرد. حتی در آبانماه سال گذشته که به دلیل اعتراضات گسترده بنزینی چند روزی دسترسی به شبکههای اجتماعی و سایتهای خارجی قطع بود و بهنظر میرسید اینترنت ملی در سطح پایلوت در حال اجراست، بعضی افراد که با فوت و فن فضای سایبری آشنا بودند به اینترنت بینالمللی دسترسی داشتند. اینترنت ماهوارهای نیز که زمزمههای گسترش آن به گوش میرسد جلوهای دیگر از محدودیتناپذیری فضای مجازی ـ بهعنوان یکی از مهمترین دستآوردهای جهان تکنولوژی ـ است. بنابراین بهتر است سوراخ دعا را گم نکنیم و با اجرای طرحهایی از این دست، وجهه باقیمانده نهاد مجلس را از بین نبریم.
بارها و بارها متخصصین امر رسانه و نیز نظریهپردازان حوزههای سیاست، اجتماع و فرهنگ گفتهاند که پدیدههایی مانند «فضای مجازی» کاربردی دوگانه دارند؛ مثال معروفش که دیگر هر کمسوادی هم آن را میداند و درک میکند چاقوست که اگر در دست قاتل باشد، انسانی را میکشد و اگر در دست جراحی متخصص باشد، انسانی را از مرگ نجات میدهد. همین الآن و بهویژه در شرایط کرونایی، اغلب هیأتهای مذهبی و تشکلهای دینی از طریق «لایو» در اینستاگرام فعالیت داشته و دارند؛ بعضی چهرههای مذهبی سرشناس حسابهای کاربری پرمخاطبی در بعضی شبکههای اجتماعی خارجی دارند؛ ارتباطات علمی اساتید حوزه و دانشگاه با شاگردانشان نیز در بعضی از این شبکهها رونق دارد و کسبوکارهای بسیاری در این شبکهها شکل گرفته است. قطعاً مانند هر پدیدهی دیگری از این جنس، مضراتی هم میتوان برای آن برشمرد؛ اما راه درست مبارزه، ایجاد چنین محدودیتهایی نیست. تجربه ممنوعیت ویدئو در دهه شصت را فراموش نکنیم. با این منطق باید گوشیهای هوشمند و دوربیندار را بالکل از بین برد، چون با این قابلیتها میتوان کارهای خلاف هم انجام داد.
خوشمان بیاید یا نیاید، در زمینه ارائه پلتفرمهای جایگزین بسیار عقبیم. اتفاقاً این ایام مصادف است با بازگشایی مدارس و رونق آموزش مجازی به دلیل شرایط کرونایی. در مدارسی که از پیامرسانهای داخلی استفاده میکنند، والدین و دانشآموزان و حتی معلمان غالباً از کیفیت بسیار ضعیف آنها (در حد قطع و وصل شدن زیاد هنگام آموزش) شکایت دارند؛ حتی خود وزیر آموزش و پرورش نیز در جلسهای که قرار بود عصر ۲۶ شهریورماه از طریق اپلیکیشن «شاد» با مدیران مدارس سراسر کشور داشته باشد نتوانست به این اپلیکیشن متصل شود.
اگر نمایندگان مجلس انقلابیِ ارائهدهنده این طرح، دغدغههای سیاسی و امنیتی دارند، بهتر است بر روی اقتصاد ازهمگسیخته و وضعیت معیشتی فلاکتبار مردم تمرکز کنند. در وضعیت موجود، بهترین راه گذار از بحران مشروعیت (نارضایتی عمومی) و بحران نفوذ (بیاعتمادی نسبت به حاکمیت) و اصلیترین راه مقابله با بحرانهای سیاسی و امنیتی، رونق اقتصاد و معیشت است.
سیاست سانسور و فیلتر اگرچه آسانترین راه است، ولی به همان اندازه نیز ناکارآمد و آسیبزاست.
(این مطلب در کانال تلگرامی راوی منتشر شده است)