وبلاگ شخصی مرتضی معراجی

یادداشت‌ها و مقالات

وبلاگ شخصی مرتضی معراجی

یادداشت‌ها و مقالات

فلسفه و فقر

يكشنبه, ۱ اسفند ۱۴۰۰، ۰۹:۴۲ ب.ظ
دوران تحصیل در دانشگاه مفید با بعضی دانشجویان و اساتید فلسفه مأنوس بودم و گعده‌هایی داشتیم. هنوز هم پس از سال‌ها، بعضی از آن رفاقت‌ها ادامه دارد. جمله‌ای از آن گعده‌ها در یادم مانده که البته نمی‌دانم قائلش کیست. جمله این بود: فلسفه، فقر می‌آورد.
 
یکی از رفقا که زمینه مذهبی‌اش پررنگ بود می‌گفت که احتمالاً معنای جمله این است که تفلسف/فلسفه‌خوانی باعث بی‌برکتی در مال می‌شود! چون فلسفه به مسائلی می‌پردازد و از پدیده‌هایی می‌پرسد که عقل انسان توان پردازشِ بعضی از آنها را ندارد و لاجرم به وادی کفریات می‌رسد و... از این حرف‌های یاللعجبی. بعضی رفقا هم بحث را می‌بردند به فضای فضیلت فقر در زیست فلسفی و این که فیلسوف به جهت هدف والایی که دارد آگاهانه فقر را انتخاب می‌کند و سقراط‌وار و رها از تعلقات مادی در کوی و برزن به‌دنبال حقیقت می‌گردد.
 
اما به‌نظر من، تفسیر ملموس و زمینیِ جمله این است که پرداختن به فلسفه برای آدم نان و آب نمی‌آورد. جمله/توصیه معروفی را بعضی اساتید نقل می‌کردند به این مضمون که فلسفه‌خوانی مخصوص مرفهان است؛ یعنی اگر وضع مالی خوبی نداری، سراغ فلسفه نرو. و نه فقط فلسفه، بلکه به‌معنای عامْ اندیشیدن و فعالیت فکری در هرکدام از شاخه‌های علوم اجتماعی. یعنی شما اگر مثلاً متخصص ایده‌آلیسم آلمان یا حلقه وین یا مکتب فرانکفورت یا جامعه‌شناسی معرفت باشید و تمام دانسته‌های خودتان را ببرید درِ نانوایی یا میوه‌فروشی، بعید است به‌جایش یک نان یا یک کیلو پیاز به شما بدهند.
 
حالا چرا این بحث را مطرح کردم؟ چندی قبل اخراج دو استاد مطرح علوم انسانی/اجتماعی از دانشگاه واکنش‌های زیادی را - به‌ویژه در شبکه‌های اجتماعی - به‌دنبال داشت. طبعاً حجم بالایی از انتقادات، معطوف بود به سیاست‌زدگی در آکادمی. در آن میان، جسته و گریخته چنین مضمون‌هایی هم به چشم می‌خورد: این هم از آخر و عاقبت سرمایه‌گذاری در این رشته‌ها. پس از سال‌ها جان‌کندن و مطالعه و تألیف آخرش قرار است بشوی فاضلی یا نراقی، که بعدش به آسانیِ خوردن جرعه‌آبی از دانشگاه اخراج و بی‌کار شوی. به‌نظر می‌رسد جنس گلایه، اقتصادی است. این جنس گلایه را حتی پیش از قضیه اخراج اساتید هم از بعضی دوستان شنیده بودم؛ مخصوصاً دوستانی که در رشته تحصیلی‌شان بسیار زحمت‌کشیده و فاضل‌اند و متأسفانه از نظر معیشتی در مضیقه. بارها شنیده‌ام که می‌گویند کاش در رشته یا فن دیگری وقت گذاشته بودیم. گلایه معروف دکتر بیژن عبدالکریمی در همین موضوع را هم که احتمالاً دیده و شنیده‌ایم.
 
در این باره و مشخصاً ناظر به رشته‌های علوم انسانی/اجتماعی چند نکته به نظرم می‌رسد:
 
۱‌. بعضی رشته‌ها کار مشخصی در بازار دارند؛ مثل حسابداری و حقوق و روانشناسی. اما رشته‌هایی مثل فلسفه، جامعه‌شناسی و تاریخ کار تعریف‌شده‌ای در بازار ندارند. امرار معاش در گروه اخیر، صرفاً از طریق کار علمی (تدریس و تحقیق و تألیف) امکان‌پذیر است.
 
۲. برای امرار معاش با کار علمی، استخدام در دانشگاه بهترین وضعیت است، اما خارج از سازمان دانشگاه هم می‌شود با کار علمی کسب درآمد کرد؛ به‌ویژه با توجه به امکانات ارتباطاتی جدید. کارهایی مثل تألیف، ترجمه، برگزاری کارگاه‌های آنلاین و تولید پادکست. طبعاً به شرطی که حرفی برای گفتن داشته باشیم. هرچند بعید است بتوان صرفاً با انجام چنین کارهایی معاش را سامان بخشید.‌ مخصوصاً اگر نان‌آور خانه باشیم.
 
۳. در هیچ‌کجای دنیا درآمد یک فیلسوف یا جامعه‌شناس با درآمد یک هنرپیشه سینما یا یک بازیکن فوتبال برابر نیست. قطعاً وضعیت معیشتی تام کروز و رونالدو از هابرماس و گیدنز به مراتب بهتر است. بنابراین در ابتدای مسیر باید توجه کنیم که غایت چنین مسیری زیست مرفه اقتصادی نیست.
 
۴. وضعیت ایده‌آل این است که آدم بتواند از طریق همان کاری که به آن علاقه دارد امرار معاش کند. اما عقل معاش ایجاب می‌کند که کار گِل را از کار دل تفکیک کنیم؛ به‌ویژه اگر کار محبوبمان از سنخ کارهایی مثل فلسفه و اندیشه باشد. یعنی بهتر است در کنار کاری که به آن علاقه داریم تدبیری هم برای معیشتمان بیاندیشیم که اگر کار مورد علاقه‌مان به درآمد مطلوب نرسید، یا از کار اخراج شدیم یا ... کاسه چه‌کنم به دست نگیریم و به زمین و زمان ناسزا نگوییم. مثل مرحوم اسپینوزا که عدسی می‌‌تراشید.
 
۵. ظرفیت کار دانشگاهی در بسیاری از رشته‌ها تکمیل است و ما با حجم بالای و فزاینده‌ای از فارغ‌التحصیلان مقاطع تکمیلی و متقاضیان جذب هیئت علمی در دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌ها مواجهیم. در چنین وضعیتی گذاشتن تمام تخم‌مرغ‌ها در یک‌ سبد (امرار معاش فقط از طریق استخدام در دانشگاه) معقول نیست.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی